درباره وبلاگ

نازنینم بی تو اینجا نا تمام افتاده ام ... " به صورتی که تویی کمتر آفریده خدا ... تو را کشیده و دست از قلم کشیده خدا "
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان " نازنینم ، تا خدا هست زندگی باید کرد.. "و آدرس Nazanin4316.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان
" نازنینم ، تا خدا هست زندگی باید کرد "
پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 16:40 ::  نويسنده : محسن       

دو پلک خسته و چـشم سیــــــــــاه یعنی تو

میان دامــــــــــن شب قـــرص ماه یعنی تو

دراین هوای تب آلود و فصل شرجی پوش

نســیم خـوش نفس گاه گاه یعنی تو

مرا به سـردی آغـوش دیگران مسـپار

برای گـریه ی من سرپناه یعنی تو

چه عشوه ها که در این سال ها به پایت ریخت

ببخش یوسـف من! بی گـناه یعنی تو

به هر چه دوست نوشتی که (عشق یعنی چه؟!)

میـان گــریه نوشتند آه... (یعنی تو)!

تمـام زندگــی ات اشتــــــباه یعنی من

تمـام زندگــی ام رو بــــــه راه یعنی تو....



پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 16:38 ::  نويسنده : محسن       

بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم

و تازه،داشته باشد،بیا گناه کنیم

بیا بساط قرار و گل و محبت را

دوباره دست به هم داده، روبراه کنیم

اگر به خاطر هم عاشقانه بر خیزیم

نمی رسیم به جایی که اشتباه کنیم

برای دلخوشی چشم هایمان هم هست

بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم ....



دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, :: 11:39 ::  نويسنده : محسن       

غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد

خار خندید و به او گفت: سلام

     و جوابی نشنید

خار رنجید ولی هیچ نگفت

ساعتی چند گذشت

 گل چه زیبا شده بود

دست بیرحمی آمد نزدیک

 گل سراسیمه ز وحشت لرزید لیک آن خار در آن دست جهید و گل از مرگ رهید

صبح فردا که رسید

 خار با شبنمی از خواب پرید

 گل صمیمانه به او گفت: سلام




آنان که زندگی را بستری از گل سرخ می دانند،

 همیشه از خارهای آن شکایت

می کنند

 

 

غافل از اینکه:

 هر خار

      پله ای است

           برای در آغوش کشیدن گل سرخ